سلام
متاسفانه تو محرم سرم خیلی شلوغ شده نتونستم آپ کنم.
اجمالا عرض کنم یک از بزرگان ظهر عاشورا حافظ را در خواب دید که حافظ گریه کنان این غزل را میخواند:
الان دیوان حافظ دم دستم نیست. قول میدهم بعد از عاشورا چند غزل حافظ در مورد اباعبدالله را بنویسم.
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویا ولی شناسان رفتند از این ولایت
...
التماس دعا
در کوی چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
منم شیفته ی لسان الغیبم
البته ایشالله تا چند وقت دیگه حافظش
یا حق
سلام
جالب بود . مدتیه خبری ازت نیست. یه سری به ما بزن. این ایام عزاداری تاسوعا و عاشورا را بهت تسلیت می گم.
موفق باشی
یا علی
آپ شد
اگه اومدی ممنون می شم
باقی بقایت یا حق
م.م.ت
لسان الغیب yani chi?!
ما هم حتاجیم به دعا.منتظرتم تو وبلاگم. سر بزنی خوشحال میشم.
سلام
آره می شناسمت.
چند روز پیشم اومدم دیدم آپ نکردی
تو کجا بودی این مدت؟
خوش گذشته بهت؟
موفق باشی
بای